شهر اسکول بازی

سلام به وبoskolbazi1399خوش اومدید🎪 اینجا اڪًـیپ ما ڪًـلۓ اسڪًـول بازۓ از خودشون درمیان🤪امیدوارم اینجا خیلۓ بهتون خوش بگذره🔥🖇️

♡افتابه مسی♡p5♡

دستم ایشکستتتتتتتتتتت

متاسفانه پوستر نعریم

__________________________________________________________

~قسمت پنجم:امریکا~

*ناگهان زمین دهان وا کرده و همه ب دنیای دیگری پا میگذارند*

*همه با هم شروع ب عر زدن در حالی ک روی هوا معلق هستند میکنند*

*تکه های سقف خانه ی پچل روی هوا همراه انها معلق است*

*تکه ای از سنگ های خانه بر سر سامی فرود می اید*

*کسی ب او توجه نمیکند*

*بعد از نیم ساعت همچنان روی هوا هستند*

*حوصیشان سر میرود*

*همه یکصدا عر میزنند*

*ناگهان همه میبینند ک دارند فرود می ایند*

*عر انها ب جیغ تبدیل شده و غزل خداحافظی خود را میخوانند*

*وقتی ب پایین میرسند متوجه میشوند که هنوز روی هوا معلق هستند-__-*

*مهی متوجه چیزی شبیه اهرم میشود*

*اهرم را میکشد*

*ناگهان همه ب زمین می افتند*

*بعد از برسی کامل متوجه میشوند ک روی این چیزایی ک میرن روش و باد میزنه و روی هوا معلقت میکنه فرود آمدند🤣*

قیافه ی انها بعد از فهمیدن اینکه تمام این مدت سرکار بوده اند:😑

*بهی از انجا بیرون می اید و با دیدن جایی ک در ان هستند جیغ میزند*

*بقیه هم ب سوی او میدوند تا ببیند چه شده اس*

*ناگهان میبینند ک در یکی از شهر بازی های لس انجلس فرود امده اند*

*کسانی ک در شهر بازی هستند با صورتی پوکر ب انها نگاه میکنند😐

*انها متوجه میشوند ک چقدر ضایه شدند و خود را جمع و جور میکنند*

*همه ب خود می ایند و یادشان میاید ک در امریکا هستند*

*کرسی متوجه میشود ک سامی در انجا حضور ندارد*

*از بقیه سراغ سامی را میگیرد*

*بقیه هم نمیدانند*

*پری ب جایی اشاره میکند و میگوید: فک کنم جواب سوالتو اونجا بگیری😐*

*ناگهان سامی را درحال اسکول بازی و ادا در اوردن پیدا میکنند *

قیافه ی سامی :

*او را از ان وسط جمع میکنند*

*وی با چهره ای دیوانه مانند ب بقیه نگاه میکند*

*ناگهان ننه دینی از فاصله ی صد متری افتابه مسی اش را بر روی سر سامی فرود می اورد*

*عقل سامی برمیگردد*

*همه با تعجب بر میگردند*

*ننه دینی را با حالت قهرمانانه ای میبینند*

*سامی بلند شده و بعد از فهمیدن اینکه در امریکا هستند دوباره خل میشود*

*ننه دینی با صورتی پوکر دوباره افتابه را بر سر سامی فرود می اورد*

*سامی تشکر کرده و همه همینطور بدون هدف شروع ب راه رفتن میکنند*

ادامه دارد............

آفتابه مسی تمام

♡افتابه مسی♡p4♡

°آفتابه مسی°

~قسمت چهارم : خانه ی ارواح ~

__________________________________________________________ 

* همه با دیدن خانه ی جدید اینگونه میشوند:o____0*

* و نیز به مهی مینگرند که میگفت خانه ی جدید همانند برج های دوقلو است. پس کجاس؟ *

* و بازم نیز نیز نیز نیز نیز نیز مهی را مورد عنایت جر دادن قرار میدهند *

* مهی در پاسخ می‌گوید که خودش هم از این قضیه خبر نداشته است و این بدتر بقیه را عصبی می گرداند و نیز بازم مهی را مورد جر دادن قرار میدهند*

* ننه دینی با افتابه مسی اش دنبال مهی افتادن کرداهه ،_، و بقیه در خانه ورود کرداهه *

* جنازه ی ماهی در پشت وانت موندن کرداهه* 

* بقیه نیز خانه ی جدیدشان را همانند خانه ی ارواح میدانند کرداهه*

* همه کرداهه کرداهه کرداهه*

* و بازم با دیدن بقیه ی مکان های دگر خانه که شامل از : سقف ریزش کرده ، حمام و توالت خراب ، آشپزخانه ی کثیف و با بهتر است بوگویم به کل خانه ی پچل.__. مهی را نیز مورد عنایت جر دادن کرداهه*

* و بازم کرداهه کرداهه کرداهه کرداهه....... همچنان کرداهه ها وجود دارند و بقیه نیز خبر ندارد *

* اگر میبینید که بنده اینگونه قاط زده ام ... کرداهه کرداهه کرداهه .... بدانید .... کرداهه کرداهه .... از اثرات ارواح ها ... کرداهه کرداهه .‌..... ارواح در جلد بنده رفته ... کرداهه کرداهه....*

از زبان اروبوح .... چیزه یعنی ....کرداهه کرداههه...... نه باو یعنی همون راوی .____.( بعدا میفهمید کیه راوی * من نیستما* )

* جن و ارواح کل خانه را موعود فرمایید ... چیزه یعنی کل خانه را فرا گرفته بود....*

* آن گاه جن ها در جلد بقیه رفته و نیز فرد مورد نظر با چشمانی سرخ و همانند خون آشام ها به دنبال بقیه افتادن کرداهه*

* همچون کرداههه*

* و بازم کرداهه*

* عاری: کرداهه کرداهه کرداهه کرداهه کرداهه کرداهه کرداهه کرداهه کرداهه*

* در تمام اهالی خانه این اتفاق افتادن کرداهه و همه نیز میگفتن کرداهه کرداههه*

* خب بزارید رک و رو راست گفتن کرداهه*

* همه با ترس و وحشت در خانه خوابیدند *

* و نیز بازم جنازه ی ماهی در پشت رخش سفید سامی .... یعنی بوگاتی ..... ای بابا یعنی همون وانت سامی -___- است .....*

* همه در خانه در بغل هم خوابیده بودند و بعضی ها نیز از ترس نصف شب شروع به جیغ زدن کرداهه *

* ننه دینی در پاسخ این جیغ زدن ها افتابه ی خود را از آن سوی اتاق به سوی دگر اتاق که بر کله ی فردی که جیغ میزند فرود می آورد*

* ناگه کرسی جیغ میزند و ننه آفتابه اش را بر سر او کوبیده تا نیز خفه گردد*

* سامی نیز همچون مانند خون آشام ها با چشم هایی  سرخ از خواب بلند شده *

* انگاری جن در اون فرو رفته اس*

* سامی نیز عربده میزند بر سر کرسی که چرا جیغ زده اس ؟ و از خواب ناز سامی او را بیدار کرده اس ؟*

* سامی نیز شروع به تعریف کردن خوابش میکند که داشت خواب بوگاتی مدل اخر را میدیده اس و نیز از آرزو هایش میگوید که دوست دارد یک نمایشگاه ماشین داشته باشد*

* و نیز شروع به گریه کردن کرداهه که چرا کرسی اورا از خواب به ان خوبی بیدار کرد*

* کرسی نیز در کنار سامی آمده و اورا ماچ کرده و در بغل خود میشکد و میگوید: عیبی نداره .... دفعه ی بعد خوابشو میبینی *

* شیب سازان سریع آن هارا مورد شیب سازی قرار میدهند *

* ننه دینی میگوید : خاک بر سرتون-_- اینا خواهر برادرن *

* شیب سازان نیز لال میگردند*

* کرسی نیز میرود تا یک لیوان آب برای سامی بی آورد که ناگهان شروع به جیغ زدن میکند *


بیژن بیژن بیژن😉

بیژن بزن جا بیاره حالتو😉

امین حیایی: بیژن بزن خونت نیوفته😎

( دیدید سر صحنه ی حساس فیلم ها ، پیام بازرگانی ها شروع میشه 😁🤣الانم اینطوری شد🤣)


با محصولات میهن شاد باش😌

میهن شما را به دیدن ادامه ی برنامه دعوت میکند😌


مجری: قبل از شروع برنامه سپاس گذاری و قدر دانی از اسپانسر برنامه ی آفتابه مسی از شبکه ی اسکول بازی میکنیم😂

پنیر صباح لاکتیکی😎

صباح سلامتی میاره😐

پنیر صباح لاکتیکی شمارا بازم به تماشای ادامه برنامه دعوت میکند😐


* انگاری او نیز در چاله ای پرت شده و نیز فقط تنها از سامی تقاضای کمک دارد*

* سامی نیز بازم در حال عر زدن است *

* به خودش می اید و نیز جو گیر میشود *

* سامی همانند سوپر من به کمک کرسی میرود و او را با زور بازوی خود بیرون می آورد *

* تا شیب سازان می آیند دهان خود را باز کنند ننه دینی با افتابه مسی بر سر آن ها زده و بازم نیز همه خفه میگردند*

* بدون آنکه کسی بفهمد جنازه ی ماهی نیز بر میخیزد و به اتاقی میرود و در آن اتاق را میبندد*

* در آن سوی قضیه ارواح ها دنبال اهالی خانه افتاده و همه حیغ می‌زنند *

* بعضی ها عر میزنند و تمام این قضایا را گردن سامی می اندازند که اگر او به آنتالیا نرفته بود اینگونه نمیشد*

* سامی نیز برمیگردد و میگوید تقصیر او چیست؟ وقتی که جایزه ی بستنی سالار میهن یک سفر خارجه بوده اس و او در این قرعه کشی برنده شده اس ؟*

* صدای وحشتناکی در خانه می پیچد و همه نیز سکوت میکنند و جیغ نمیزنند*

* ناگهان در به شدت به هم کوبیده میشود و صدایی نیز میگوید: من همیشه کوتاه اومدم ولی دیده نشدم ..... کوتاه اومدن دیده نمیشه .....‌ بلکه کوتاه نیومدن دیده میشه.....*

* همه نیز شروع به عر زدن میکنند که این کیست؟ *

* سامی نیز با جیغ میگوید: تو کی هستی؟*

* صدا نیز پاسخ میدهد: روح وانت خدا بیامرز ! *

* سامی میگوید: ماشین که هنوز دم در پارکه*

* صدا نیز میگوید: پ.ن.پ ..... من ارواح این خونه ام ..... کی جرعت کرده آرامش منو بهم بریزه ؟ شماها بدون اجازه ی من اومدید اینجا ؟*

* همه نیز شلوار های خود را خیس میکنند و افی به انها شلوار های زاپاس میدهد*

* ناگهان صدا نیز میگوید: این بوی بد کیست ؟*

* همه نیز پاسخ میدهند: سوشی بوگندو*

* و بازم ناگهان دستی دور گردن سوشی پیچیده شده و او را با خود برده *

* ننه دینی غش میکند*

* صدا میگوید: از اینحا برید تا سرنوشت شماها هم مثل اون بوگندو نشده*

* ناگهان شینا نیز میگوید: بوگندوی پرو !*

* صدای مبهمی ( مبهم) از پشت می آید که میگوید: شما بیشتر پرویی !*

*صدا همانند شیطان ها خنده های شیطانی میکند*

* همه بازم شلوار های خود را خیس میکنند و دگر افی شلوار ندارد که به انها بدهد*

*ناگهان سیل عظیمی در خانه به راه می افتد و همه را در خود فرو میبرد*

* همه نیز یه صدا میگویند که غلط کرده اند که به این خانه امده اند*

* صدا نیز سیل را از خانه بیرون میکند و میگوید: گمشیننننن بیروننننن*

* همه نیز میگویند : اونوقت کجا بریم؟؟*

* صدا نیز خشمگین میشود و مار های بزرگ و وحشتناکی از لابه لای دیوار ها بیرون میاید*

* همه ی انها به دور گردن فرزند های ننه دینی می‌پیچند و قصد خفه کردن انها را دارند*

* سامی نیز فریاد میزند: باشه باشه میریم بیرون *

* وقتی که انها دارند از خانه بیرون می ایند ناگهان دری را میبینند که لای آن باز است*

* پری نیز سرک میشکد و  با چیزی که میبیند فریاد میکشد*

*همه نیز به سوی در اتاق میروند و با چیزی که میبینند جا می خوردند*

* تنها فقط در آن اتاق کسی نبود جز.....*

* ماهی بوگندو که داشت با ارواح ها صحبت می کرد و انها را وادار به ترساندن ما ها میکرد *

* ماهی نیز داشت مدیتیشین میکرد و هیچ حواسش نبود که دستش رو شده اس و بقیه نیز با چشمانی سرخ به او مینگرند*

* ننه دینی نیز فریاد میزند: مگه تو نمرده بودی ؟ *

* و تا می آید افتابه مسی اش را بر سر ماهی بکوباند .... *

* زمین دهان باز میکند و همه پا به دنیای دیگری می گذارند....*

*ادامه دارد....*

آفتابه مسی تمام

♡افتابه مسی♡p3♡

 

خدایی سامی منو مجبور به چه کارایی میکنی😑😑😑

بعدا به حساب تو یکی میرسم😑

پارت سوم :

°آفتابه مسی°

~قسمت سوم : وانت ~

________________________________________________

* سامی بازم عمامه در تن خود دارد و پای تلویزیون است*

* بقیه در حال جمع کردن اسباب هستن *

* سامی نیز به انها اهمیت نمی‌دهد*

* تا شب تمام اسباب اثاثیه‌ جمع شده و فردا صبح راهی خانه ی جدید میشوند*

* مهی نیز از خانه ی جدید تعریف های زیادی میکند و میگوید که همانند برج ها دو قلو است*

* نیز نصف شب میشود *

* ننه دینی میرود در حیاط و با صدای بلند عررررررررر میزند *

* همه نیز  از خواب بلند میشوند تا ببیند ننه دینی چش شده است؟*

* تمامی دخترها ننه دینی را همراهی میکنند*

* ان شب انجا به «عر خانه» تبدیل شده بود و همه عر میزدند*

* همه یک صدا اینگونه بودند : عررررررررررررررررررررررررر(T0T)*

* بعضی ها از بدبختی هایشان *

* بعضی ها از درد هایشان *

* بعضی ها از بوی بد سوشی بوگندو*

*نیز تا صبح همه عر زدند*

* بلاخره همه نیز به خودشان می آیند و میبینند که باید دگر از خانه بروند*

* سامی که هنوز عمامه در تن دارد میرود تا یک لیوان آب برای عاری بیاورد *

* اما در وسط راه ، عمامه ی سامی در زیر پای او گیر کرده و سامی نیز به کارتن های اسباب کشی خورده و همه بر سر او آوار شده*

* سامی نیز می نالد *

* ننه دینی عصبی میگردد و با اسلحه ی جدیدش یعنی « آفتابه مسی »بر سر سامی زده تا او ادب بگردد*

* همه نیز دست به دست سریع اسباب ها را جمع کرده *

* ننه تازه یادش می افتد که باید با یک وسیله نقلیه اسباب هارا جابه جا کرد*

* رنگ از رخسار سامی نیز پریده*

* سوشی بوگندو یاد وانتی( وانت) که با وام ازدواج خودش و ننه دینی گرفته اس می افتد*

* زیرا بخشی از این پول را برای سامی یک وانت گرفته و بقیه اش را صرف ماه عسل او و ننه دینی که به گلاب گیری کاشان رفته بودند کرده *

* سوشی به سامی میگوید که وانت خود را بیاورد *

* بدتر رنگ از رخسار سامی میپرد*

* سامی نیز با عمامه اش میرود و وانت داغون خودش را می آورد*

( توی این مدت همش سامی وانتش( وانت ) رو قایم میکرده چون داغونش کرده)

وانت سامی:

( فقط خودش میتونه بشینه توش و رانندگی کنه .... بقیه پشت وانت میشنن*

*ننه نیز میگوید که چرا وانت سالم را اینگونه کرده اس؟*

* سامی میگوید: ننه هنوز گواهینامه نگرفتم *

* ننه بازم با « آفتابه مسی » بر سر او زده*

* تمام اسباب هارا پشت وانت جا داده و بقیه نیز پشت وانت ، لا به لای اسباب ها نشسته*

* سامی نیز استارت میزند اما ماشینش روشن نمیشود*

* بازم استارت میزند اما ماشینش روشن نمیشود*

* همگی نیز شروع به هل دادن وانت سامی کرده *

* وانت سامی نیز راه می افتد و همه سوار بر رخش سفید سامی... ام چیزه یعنی وانت داغون سامی میشوند*

* سامی به یک اتوبان خلوت میرسد و با وانت خود گاز میدهد*

* احساس میکند در مسابقه ی رالی است و بیشتر گاز میدهد*

* ناگهان ماهان همراه با افتابه مسی ننه دینی از پشت وانت در اتوبان افتاده و سامی انها را جا گذاشته *

( خودتون همه چیز رو تصور کنید ....‌جرررر🤣)

* ننه دینی فقط بخاطر افتابه اش بزور سامی را متوقف کرده *

* ننه از پشت وانت پیاده میشود و افتابه ی خود را در آغوش کشیده *

* به ماهان که در کف خیابان غش کرده اس توجه ای نمی کند و به سامی میگوید که راه بی افتد*

* و بازم ماهان جا می ماند*

* تازه ماهان به هوش امده و دنبال وانت سامی افتاده *

* سامی نیز تازه یادش می افتد که ماهان را جا گذاشته اس *

* ناگهان سامی با سرعت زیاد دنده عقب گرفته و به سمت عقب می اید تا ماهان را سوار کند*

* اما سامی نیز نمی تواند وانت خود را کنترل کند و هی دنده عقب میگیرد *

* ماشین نیز به صورت دنده عقب به دنبال ماهان افتاده و ماهان نیز پا به فرار میگذارد*

* ناگهان وانت سامی ، ماهان را له نموده *

* ماهان همچون جنازه در کف خیابان پخش شده*

* جنازه ی ماهان را پشت وانت گذاشته و راه می افتند*

* نیز سامی هی به پایین شهر میرود تا اینکه شب به خانه ای که مهی میگفت میرسند*

* و همه نیز نیز نیز نیز نیز ....... *

* ادامه دارد*

آفتابه مسی تمام

♡افتابه مسی♡p2♡

° آفتابه مسی°

~قسمت دوم: حاج سامی ~

______________________________________________________________

*به علت اینکه همسایه ها بسیار مذهبی هستن ، ننه دینی به جای اینکه به انها بگوید که فرزندانش از آنتالیا برگشته اند . گفته بود که از محل زیارتگاه خداوند متعال آمده اند و سام را باید دگر حاجی صدا کرد . *

*آنها هم باور کردند بودند و غافل از این بودند که محل زیارت گاه خداوند متعال در این کرونا بسته اس .___.*

* همه ی همسایه ها اصرار داشتند که به قول خودشون حاج سامی را ببینند اما بازم از این غافل بودند که همین الان حاج سامی با شلوارک نارنجی اش رو کاناپه لم داده است و جلوی باد کولر دارد شاخه ای انگور همانند پادشاه ها بالا می اندازد *

* ننه دینی در جا به سوی سامی می آید و میگوید: ننه بلند شو یه عمامه ای یه چیزی بکن تنت! اینا میخوان حاج اقا شون رو ببینند !*

* سامی نیز میگوید: ننه تقصیر خودت بود ، باید از همون اول راستش رو به همه میگفتی که من رفتم آنتالیا نه مکه-_- *

* ننه نیز هل میکند و دگر نمیداند چیکار کند *

* ناگهان مهی نیز می آید و در گوش ننه دینی میگوید: بریم عمامه ی مهدی قلی خان رو کش بریم *

* ننه نیز مثل جت از دیوار خانه ی مهی قلی خان یواشکی بالا میکشد و میرود در اتاق مهدی قلی خان و عمامه ی او را کش میرود و میاید خانه *

* او را نیز جلوی سامی گذاشته و میگوید: بپوش و برو یه سلامی بده به همشون و برگرد*

* سامی نیز بزور بلند میشود و عمامه را میپوشد *

* پری نیز جیغ میزند و میگوید: عررر چقدر بو میده ! *

* پری نیز عمامه ی سامی را از تن او در آورده و در حمام برده و شسته*

* با سشوار آن را سریع خشک نموده و در تن سامی کرداهه و راهی کوچه کرداهه*

* همه ی همسایه ها سامی را مورد پرستش و او را مقدس می شمارند *

* برخی ها بر سر او پول ریخته و سامی اینگونه به انها مینگردo__0 *

* سامی برای اینکه خودش را بیشتر حاجی نشان دهد و تنها بیشتر بر سر او پول بریزند ، بر میگردد و میگوید: کوثر خانم میشه اون تسبیح من را بدهید ! *

* ناگهان به قول سامی افسانه خانم با چادری که ننه دینی بزور در سر او کرده بود آمد جلوس در خانه و گفت : کوثر خانم دارن فیلم ترکی .... ام چیزه یعنی دارن نماز میخونن*

( مثلا اینجا اومد درستش کنه ) 

* و نیز به قول حاج سامی ، افسانه خانم تسبیح را به دست حاج سامی داده و از الکی میرود نماز بخواند*

( افی هم میره مثلا به کرسی ملحق میشه که فیلم تکی ببینه اما بقیع فکر میکنن که میخواد بره نماز بخونه)

*ناگهان ماهی هم با عمامه نیز به جمع همسایگان و حاج سامی میپیوندد و او هم نقش حاجی هارا بازی میکند که او هم پولی گیرش بیاید *

* همسایه ها با تعجب میگویند: مگر ایشان هم به مکه رفته اند؟ *

* ننه دینی با فریاد توی کوچه می آید و میگوید : اونم از وسط راه به حاج سامی ملحق شده *

* همه اینگونه به حاج ماهی و حاج سامی مینگرد:o___0*

* پس از اینکه حاج خانم کرسی و حاج خانم عاری فیلم ترکی دیدند .... ام چیزه یعنی نماز هایشان را خوانند میروند به جمع همسایگان میپیوندند و بقیه انها را مورد ستایش و پرستش قرار میدهند*

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

فردا صبح به وقت:12:30 دقیقه ی ظهر 

* سامی و ماهی نیز عمامه های خود را میپوشد و به کوچه میروند *

* سامی تا نیز پایش را از در بیرون می گذارد کاتی داد میزنند : سامی ، سامی برگرد ! داره از جم جونیور پونی کوچولو پخش میکنه ! بیا این قسمت پینکی پای توشه !*

* سامی همچون مانند گاف .... ام چیزه همانند بچه ها جیغ میزند: پینکی پای عشقمممم °-° *

* و با عمامه اش میرود پای تلویزیون مینشیند و با ذوق به عشقش مینگرد*

* ماهی نیز اینگونه0__o به او مینگرد و سامی را نیز آن طرف پرت کرده و میگوید: برو اون طرف ! آی تون(i Toon) داره فروزن 2 رو نشون میده ! من میخوام کراشمو ببینم !*

* ماهی و سامی نیز در گیر میشوند بر سر کنترل تلویزیون *

* ناگهان عاری داد میزند: اون کنترل لامصب رو بدید به من ! میخوام فیلم کره ای ببینم *

* خلاصه درگیری وحشتناکی بین تمام اعضای خانواده‌ راه می افتد بر سر کنترل ماهواره *

* کرسی جیغ میزند: اونو بدید من میخوام اوگی ببینم !*

* پری نیز میگوید: میخوام انیمه ببینم*

* درگیری تا نیم ساعت نیز ادامه دارد و نیز بحث آنتالیا باز میشود در میانه ی دعوا *

* ناگهان در این هنگام یکی از همسایه از لای در خانه سرک میکشد و میفهمد : به به ! اینها به مکه نرفته اند بلکه به سفر خارجه رفته اند و عشق و حال کرده اند! پس آنها حاجی ها قلابی بوده اند ! اگر اینها حاحی بودند در خانه ی خود ماهواره نداشته اند*

* او نیز سریع به سمت خانه ی مهدی قلی خان میرود و تمام ماجرا را به او میگوید*

* مهدی قلی خان عصبی میگردد و زود و سریع و شتابان به سوی خانه ی ننه دینی میرود *

* با اعصبانیت در خانه ی او را زده* 

* ننه دینی در خانه را نیز باز نموده و میگوید: چی شده مهدی قلی خان ؟ *

* مهدی قلی خان نیز پاسخ میدهد: همین الان تمام اسباب و اثاثیه هاتون رو جمع میکنید و از اینجا میرید*

* ننه با تعجب میگوید: برای چی مهدی قلی خان؟*

* پس از نیم ساعت جر و بحث کردن ننه دینی نیز با ناراحتی همراه با فرزندانش شروع به جمع کردن اسباب و اثاثیه ی خانه ی خود میکند تا به حال دیگری نقل مکان کنند*

ادامه ای باحال تر و بهتری دارد......

#حاج _ سامی😐

آفتابه مسی تمام

♡افتابه مسی♡p1♡

 

°آفتابه مسی °

~قسمت اول : کرم ریزی~

______________________________________________________________

* یک ماهی است که ننه دینی هیچ کس را با دمپایی نزده اس *

* ننه دینی به تنهایی میرود روی پله ی تنهایی خود که درون حیاط است می‌نشیند*

* انگاری از بیکاری حوصله اش سر رفته بود*

* فکری به ذهن ننه دینی خطور میکند*

* از جای خود بر میخیزد و داد میزند : کی داره چه غلطی میکنه؟*

* هیچ کس جوابی نمیدهد*

* ناگهان یادش می افتد که شوهرش بو میدهد *

* او را در وان حمام انداخته و شروع به شستن میکند*

* ذهن اهالی خانه نیز منحرف میگردد*

* ننه دینی بازم بیکار میشود و بازم نمی داند چیکار کند*

* انگاری از وقتی که گلی شوهر کرده است دگر کاری برای انجام دادن ندارد*

* ننه دینی بازم به ذهنش فشار می آورد تا ببیند چه کسی را میتواند با دمپایی بزند*

* یاد سامی می افتد که او با عاری و کرسی در آنتالیا به سر میبرند*

* با خود می گوید: همه ی بچه هام شوهر کردن رفتن*

* ناگهان یاد کاتی می افتد و به سوی او شتابان میشود*

* او را در حال ادیت کردن میبیند که دارد خون دل میخورد و جیغ میزند*

* بلاخره بعد از مدت ها دمپایی اش را پس کله ی او میزند و میگوید: چه مرگته ؟ خونه رو گذاشتی رو سرت؟*

* کاتی نیز پاسخ میدهد : ننه ولم کن*

* ننه نیز با چهره ای خشمگین میگوید : دمپایی درد نداشت که اینجوری وایستادی  جلو من داری حاضر جوابی میکنی؟*

* کاتی نیز میگوید: خیر ننه !دگر درد ندارد از بس با دمپایی در سر ما زده ای*

* ننه  به اسلحه ی جدید خود مینگرد و نیز به سوی wc روانه میشود*

* آفتابه  به دست از wc بیرون می اید و داد میزند : ماهی بوگندو کجاست ؟*

* مهی نیز از ان طرف فریاد میزند: داره به کراش هاش امضا میده*

* ننه دینه میگوید: وا مگه محمد رضا گلزاره که طرفداراش بیان دم در خونه اش ازش امضا بگیرن؟*

* ننه دینی نیز به سوی در خانه میرود تا ببیند که ماهی دارد چیکار میکند*

* پری در حالی که دارد سپند( اسفند) برای ماهی نیز دود میکند چشمش به ننه دینی می افتد*

* ننه دینی عصبی میگردد از اینکه این همه دختر دم در خونه ی او ریخته اند *

* برای جبران این قضیه با افتابه ی مسی ( مثلا جنسش از مس بود) بر سر کله ماهی میزند و او نیز غش میکند  و روی زمین می افتد*

* پری میگوید: وا خاک بر سرم ! ننه باهاش چیکار کردی؟*

* ننه میگوید : حقشه ! حقشه ! قورباغه هم قدشه*

* ناگهان ننه مانند بچه ها میشود و میرود در خانه های همسایه هایش و زنگ در خانه ها را میزند و فرار میکند*

* همه ی فرزندان او با چشمانی مانند پرتقال0__o  به او مینگرند که ننه شون چرا این گونه شده اس *

* سوشی بوگندو هم به همسرش ملحق میشود و او را همراهی میکند*

* کاتی نیز اعتراض میکند که چرا یک عدد سوشی پدر بزرگ همه ی ما شده اس ؟*

* همه شانه ای بالا می اندازند و هیچی نمی گویند*

* ناگهان افی میگوید: دیشا عشقهههه*

* همه اینگونه به او مینگرند: 0__o*

* دگر همسایه ها نیز عصبی میگردند که چندین دفعه زنگ در خانه ی هایشان را میزنند و هیچ کس پشت در نیست*

* خان محله یعنی "مهدی قلی خان " نیز تصمیم میگیرد که جلسه ی انجمن محله ای راه بی اندازد و کل اهالی محل به این مشکل رسیدگی کنن*

* هیچ کدام از اهالی محل نمی دانند که کار کی میتواند باشد *

* ننه دینی به همراه شوهرش به جلسه ی اهالی محله میرود و با قیافه ی مظلوم که کار او و شوهرش نبوده اس میرود در یکی از صندلی ها مینشیند*

* مهدی قلی خان شروع به صحبت کردن میکند اما ننه دینی یک بند میزند زیر خنده و میرود کنار مهدی قلی خان و میکروفون رو از او گرفته و صدایی بلند میگوید: حقتونه ! حقتونه ! تمام قورباغه ها هم قدتونه*

* اهالی محل اینگونه میشوند:0___o*

* ننه دینی و شوهرش سریع محل انجمن اهالی محل را ترک میکنند و به سوی خانه روانه میشوند*

* وقتی که وارد خانه میشوند میبیند که سامی و کرسی و عاری از آنتالیا تماس تصویری گرفته اند و دارند صحبت میکنند*

* ننه دینی چند فحش نیز بر سامی میدهد که چرا در این کرونا نیز به سفر خارجه رفته اس*

* کاتی نیز بر میگردد و میگوید: منم میخوام برم فرانسه بعدش برم لندن گردی*

* ننه نیز داد میزند: تو غلط میکنی توی این کرونا بری سفر ! و بعد نیز افتابه مسی در دست خود را بر سر کاتی نیز میزند *

* ماهی که تازه به هوش آمده اس از وقتی که ننه با افتابه در سر او زده اس به سوی ننه میرود و عکس مرغ پلنگی را نیز به ننه نشون میدهد *

* ننه یکبار دیگر با افتابه بر سر ماهی زده و او نیز بازم از حال میرود* 

* فشار ننه دینی روی 1000 میرود و شوهرش سعی به آرام کردن او دارد *

* ساشا نیز حال و احوال همسر خود را میپرسد و میگوید که چه چیزی حال او را نیز خوب میکند تا برایش فراهم کند*

* ننه پاسخ میدهد: بقیه هم بیان تا با افتابه مسی بزنم تو سرشون *

* ساشا نیز همه را مجبور میکند تا بیایند جلو و ننه با افتابه مسی در سر انها بزند*

ادامه دارد.......

 

آفتابه مسی تمام

فیلم سینمایی مور مور 2 `>`

 

هلو بیلو عزیزانم `<`

خب خب اگر یادتان باشد من مور مور یک را گذاشتم و الان این مور مور 2 هست □_□

البته خودم هنوز ندیدمش😂

خب خب اول پوستر ●>●

 

من موندم این سه تا کی هستن؟ `>`.....

انتظار داشتم اون مرد بد اخلاقه با اون دختر و پسر باشن `>`....

حالا هرچی فیلمو ببینیم میفهمیم👁>👁

این شوما و این فیلم مور مور 2 ×>×

 

شومارا با این فیلم ماجراجویانه تیهنا(تنها) میگذارم😈 ☆>☆

blogix -____-

منو باش فک میکردم بعد از نقره ای دو طلاییه -__________________-

زد ت ذوقم -___-

پست 😐😂

 

رکوردو شیکوندممممممممم

تا الان خواب بودمممممممم😂😂😂😂😂

ماشالله ماشالله به خودم😐😐😐😐

بعد دیدم واتس اپ 43 تا پیام اومده😂😂😂

خدایی من امروز چقدر خوابیدم تا حالا اینقدر نخوابیده بیدم😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐

البته گفته بیدن که قبلا تا 2 بیشترین مقدار خوابم بیده ولی الان 2 دقیقه رکورد زدم €>€

خب بای😂

کامیکازی ها چه بودند؟

ببینین اینا چقد فداکار بودن رفتن خودشونو واس کشورشون فدا کردن😔:

کامی‌کازه (به ژاپنی: 神風特別攻撃隊) که یکی از واژگان شینتو است، در لغت به‌معنی «باد الهی» است و به حملات انتحاری‌ای گفته می‌شود که از سوی نیروی هوایی ارتش امپراتوری ژاپن علیه کشتی‌های جنگیِ نیروهای متفقین انجام می‌شد.

یکی از کشتی‌های جنگیِ آمریکایی که در جنگ جهانی دوم مورد هجوم کامیکازه قرار گرفت.

خلبانان کامیکازه به‌عمد تلاش می‌کردند که هواپیمای خود را ــ که معمولاً به مواد منفجره و انواع بمب‌ها یا مخازن پر از سوخت مجهز بود ــ به کشتی‌های جنگی بکوبانند.

بعدها و درهنگام جنگ جهانی دوم، کامیکازه به حمله‌های انتحاری خلبانان نیروی هوایی ژاپن نیز گفته شد. با پیشروی ناوگان دریاییِ ایالات متحدهٔ آمریکا به‌سمت ژاپن، نیروی دریایی ژاپن که دیگر توان مقابله با هواپیماهای جدیدتر آمریکایی را نداشت، تصمیم گرفت که ۲۵۰ کیلوگرم مواد منفجره را بارِ جنگنده‌های هوایی خود کند و برای انهدام رزم‌ناوهای هواپیمابر آمریکاییِ حاضر در آسیا پاسیفیک، این هواپیماهای تک‌سرنشین را به عرشهٔ آن کشتی‌ها بزند. فقط در ماه مهٔ سال ۱۹۴۳، ۴۳ حملهٔ کامیکازه اتفاق افتاد. این هواپیماها برای به حداکثر رساندن آسیب به رزم‌ناوها طراحی شده‌بودند.

اگ جالب بود یا خوشت اومد بکوب اون لایکو لامصب -_____-

ادامه پست قبل:

همی الان ی جا خوندم ک امینم ت این البوم کامی کازیش ب سبک انیمه های ژاپنی رپ خوندهههه °______________°

اوتاکو ها حملهههههه😂

راستی میدونین اصن کامیکازی چیه ک امینم باهاش البوم درس کرده؟

در پست بعد خاهید دید...

 

پروف جدید .-.

چطوره؟😁

از. البوم کامیکازی امینم گرفتم😁

بکوب اون لایکو لنتی -_____-

*وی با اهنگ فاز میگیرد* :

Smash into everyone
Crash into everything
Back and I've just begun, fack 2017
Fack, fack on everyone
Fack, fack on everyone
Fack, fack on everyone
I'm a Kamikaze, gonna

Smash into everyone
Crash like an F-15
Damage already done
Y'all should've let me be
Fack, fack on everyone
Fack, fack on everyone
Fack, fack on everyone
I'm a Kamikaze, gonna

*وی در حال چرخ زدن در نت ب یک چیز بر میخورد... °______________°*

نتایج و‌جوایز چالش ⏰🎁🎀

تابلو اعلانات•-•:

بقیه هم جا موندن/_(•-•)_\

من شیکار بشونم دیه؟/_(•-•)_\

تا آخر امشب مهلت داشتید/_(•-•)_\

آفنر‌آفنر ماهی دریایی•-• نفر اول بشدی•-•👏

آها راستی الان نگید مخصوصا ماهی رو برنده کردما🔫😐

←بیان اینم جوابا→

اینم جواب سوال هشتم:

از همگییییییی بسیار سیپاس گذارم که شرکتتت کردید •-•

بلاخره هر مسابقه ای برد یا باختی داره•-•

راستی ماهی گفتی جوایزه نوموخوای اما خب رفتم‌چندتا عکس پیداییدم دلم نیومد نزارمشون/_(•-•)_\

برو ادومه/_(•-•)_\

ادامه مطلب

نیشخنددددد

افسانه:شانه😂

ماهان:میمون😂

مارال:خلال😂

سام:صابون😂

شینا:سینی😂

دینا:اینه😂

مهلا:موبایل😂

پارمیس:مهندس😂

 

اومدم از بیکاری اسمای بعضی هاتونو با وسایل و....چیزایی که به اسمتون بیاد لقب دادم😂

لذت ببرید😂