مجبور شدم تو بدترین شرایط ممکن

به مامانم معروفیتون کنم 

احساس میکنم حمله عصبی بهم دست داده هنوز دستام میلرزه ==

از اون ور مامانم گیر داده سام ازت بزرگ تر نباشه منحرفی خاعکبسری چیزی نباشه

من چجوری 

الان متقاعدش کنم 

که سام

مثل داداشم میمونه و از من کویچکتره و اصلا دنبال منحرفی چیزی نی :/

فعلا عکس بچه ها واتاسپو دارم میگیرم نشونش بدم ==

از اون ور من بعد ۲ سال اینا بهتون اعتماد کردم و شمارمو دادم عکسمو دادم

خر نیستم میفهمم شما خوبین یا بدین 

بهتون اعتماد کردم ==

مامانم میگه نباید شماره میدادی

==

 

نصفتون دیدینم ولی گفتم فقط دینی دیدم ==

هعی

خدیا چیکارت کردم مگهههه ==