اندر احوالات سامی .___. ❤
*یک پانتومیم خیالی با مهی بازی میکند :||~* (ت پست بعد میفهمین)
*نینجا وار به هال خانه رفته و از انجایی ک والدین خواب هستند، از فرصت استفاده کرده و گوشی پدر گرام را کش میرود*
*ب وب امده و اوضاع وب را در می یابد -_-*
*سری ب گفتمان نویسندگان زده*
*و گذینه ی ایجاد پست را انتخاب میکند . . .*
اول پست ب نام بلاگیکس توانا
دانا و پروردگار وب اوسکلا
(عین این گوینده های رادیو ک تازه برنامشونو شروع کردن :|||~)
خب چطو مطورین نَخَستِه بابا شما ک انقد فعالین😐😒
من موندم چرا حس میکنم یکم ت این مدت عوض شدم :/
اخلاقم:/
ببینم چیکارا میکنین بدون من؟ D:
*ب وب و اوضاع و احوالش مینگرد*
پ دوباره این #سامینم_مقدس ثابت شد ن؟ XD
ت دوتا پست بعد میخام از افکارم بگم واستون
دوتا ازین افکارات دارم
یکیش ب اهنگ لوز یورسلف مربوط میشه یکی رپ گاو:||~ (رسما این رپ گاو افتاده سر زبونم😐)
اسمشونو هم میزارم "اندر افکارات سامی.___.❤"
راستی این "اندر" ها اسکی از پری گفته باشم حق کپی رایتو رعایت کردم .-.
خو کاری باری؟
خدافس 👋