از صبح تا حالا اصلا حتی یک لحظه هم نمیاید وبعصبانی

درسته کار دارید درک میکنم اما میاد وب خودتونو نشون 

نمیدید( ̄(エ) ̄)

یه جورایی تو نیستن و هستن ( ̄^ ̄)

من بند و بساطم رو جمع کنم برم که هیچ کس تو این وب نی

(● ̄(エ) ̄●)

* وی وسایل خود را جمع کرده و از وی بیرون میزند 🎒*

* و وسایل خود را در وبلاگ جدید گذاشته *

* وی قبل از اینکه در وب شهر اسکول بازی را ببندد میگوید:

دیگه هیچ وقت دل واستون تنگ نمیشههه(▼ヘ▼#)*

* و سپس در وب را بسته *

خدافسسسسس ง'-̀̀'́)ง)

* و اهالی آن وب به استقبال وی می آیند*(•∋•)