°آفتابه مسی°

~قسمت چهارم : خانه ی ارواح ~

__________________________________________________________ 

* همه با دیدن خانه ی جدید اینگونه میشوند:o____0*

* و نیز به مهی مینگرند که میگفت خانه ی جدید همانند برج های دوقلو است. پس کجاس؟ *

* و بازم نیز نیز نیز نیز نیز نیز مهی را مورد عنایت جر دادن قرار میدهند *

* مهی در پاسخ می‌گوید که خودش هم از این قضیه خبر نداشته است و این بدتر بقیه را عصبی می گرداند و نیز بازم مهی را مورد جر دادن قرار میدهند*

* ننه دینی با افتابه مسی اش دنبال مهی افتادن کرداهه ،_، و بقیه در خانه ورود کرداهه *

* جنازه ی ماهی در پشت وانت موندن کرداهه* 

* بقیه نیز خانه ی جدیدشان را همانند خانه ی ارواح میدانند کرداهه*

* همه کرداهه کرداهه کرداهه*

* و بازم با دیدن بقیه ی مکان های دگر خانه که شامل از : سقف ریزش کرده ، حمام و توالت خراب ، آشپزخانه ی کثیف و با بهتر است بوگویم به کل خانه ی پچل.__. مهی را نیز مورد عنایت جر دادن کرداهه*

* و بازم کرداهه کرداهه کرداهه کرداهه....... همچنان کرداهه ها وجود دارند و بقیه نیز خبر ندارد *

* اگر میبینید که بنده اینگونه قاط زده ام ... کرداهه کرداهه کرداهه .... بدانید .... کرداهه کرداهه .... از اثرات ارواح ها ... کرداهه کرداهه .‌..... ارواح در جلد بنده رفته ... کرداهه کرداهه....*

از زبان اروبوح .... چیزه یعنی ....کرداهه کرداههه...... نه باو یعنی همون راوی .____.( بعدا میفهمید کیه راوی * من نیستما* )

* جن و ارواح کل خانه را موعود فرمایید ... چیزه یعنی کل خانه را فرا گرفته بود....*

* آن گاه جن ها در جلد بقیه رفته و نیز فرد مورد نظر با چشمانی سرخ و همانند خون آشام ها به دنبال بقیه افتادن کرداهه*

* همچون کرداههه*

* و بازم کرداهه*

* عاری: کرداهه کرداهه کرداهه کرداهه کرداهه کرداهه کرداهه کرداهه کرداهه*

* در تمام اهالی خانه این اتفاق افتادن کرداهه و همه نیز میگفتن کرداهه کرداههه*

* خب بزارید رک و رو راست گفتن کرداهه*

* همه با ترس و وحشت در خانه خوابیدند *

* و نیز بازم جنازه ی ماهی در پشت رخش سفید سامی .... یعنی بوگاتی ..... ای بابا یعنی همون وانت سامی -___- است .....*

* همه در خانه در بغل هم خوابیده بودند و بعضی ها نیز از ترس نصف شب شروع به جیغ زدن کرداهه *

* ننه دینی در پاسخ این جیغ زدن ها افتابه ی خود را از آن سوی اتاق به سوی دگر اتاق که بر کله ی فردی که جیغ میزند فرود می آورد*

* ناگه کرسی جیغ میزند و ننه آفتابه اش را بر سر او کوبیده تا نیز خفه گردد*

* سامی نیز همچون مانند خون آشام ها با چشم هایی  سرخ از خواب بلند شده *

* انگاری جن در اون فرو رفته اس*

* سامی نیز عربده میزند بر سر کرسی که چرا جیغ زده اس ؟ و از خواب ناز سامی او را بیدار کرده اس ؟*

* سامی نیز شروع به تعریف کردن خوابش میکند که داشت خواب بوگاتی مدل اخر را میدیده اس و نیز از آرزو هایش میگوید که دوست دارد یک نمایشگاه ماشین داشته باشد*

* و نیز شروع به گریه کردن کرداهه که چرا کرسی اورا از خواب به ان خوبی بیدار کرد*

* کرسی نیز در کنار سامی آمده و اورا ماچ کرده و در بغل خود میشکد و میگوید: عیبی نداره .... دفعه ی بعد خوابشو میبینی *

* شیب سازان سریع آن هارا مورد شیب سازی قرار میدهند *

* ننه دینی میگوید : خاک بر سرتون-_- اینا خواهر برادرن *

* شیب سازان نیز لال میگردند*

* کرسی نیز میرود تا یک لیوان آب برای سامی بی آورد که ناگهان شروع به جیغ زدن میکند *


بیژن بیژن بیژن😉

بیژن بزن جا بیاره حالتو😉

امین حیایی: بیژن بزن خونت نیوفته😎

( دیدید سر صحنه ی حساس فیلم ها ، پیام بازرگانی ها شروع میشه 😁🤣الانم اینطوری شد🤣)


با محصولات میهن شاد باش😌

میهن شما را به دیدن ادامه ی برنامه دعوت میکند😌


مجری: قبل از شروع برنامه سپاس گذاری و قدر دانی از اسپانسر برنامه ی آفتابه مسی از شبکه ی اسکول بازی میکنیم😂

پنیر صباح لاکتیکی😎

صباح سلامتی میاره😐

پنیر صباح لاکتیکی شمارا بازم به تماشای ادامه برنامه دعوت میکند😐


* انگاری او نیز در چاله ای پرت شده و نیز فقط تنها از سامی تقاضای کمک دارد*

* سامی نیز بازم در حال عر زدن است *

* به خودش می اید و نیز جو گیر میشود *

* سامی همانند سوپر من به کمک کرسی میرود و او را با زور بازوی خود بیرون می آورد *

* تا شیب سازان می آیند دهان خود را باز کنند ننه دینی با افتابه مسی بر سر آن ها زده و بازم نیز همه خفه میگردند*

* بدون آنکه کسی بفهمد جنازه ی ماهی نیز بر میخیزد و به اتاقی میرود و در آن اتاق را میبندد*

* در آن سوی قضیه ارواح ها دنبال اهالی خانه افتاده و همه حیغ می‌زنند *

* بعضی ها عر میزنند و تمام این قضایا را گردن سامی می اندازند که اگر او به آنتالیا نرفته بود اینگونه نمیشد*

* سامی نیز برمیگردد و میگوید تقصیر او چیست؟ وقتی که جایزه ی بستنی سالار میهن یک سفر خارجه بوده اس و او در این قرعه کشی برنده شده اس ؟*

* صدای وحشتناکی در خانه می پیچد و همه نیز سکوت میکنند و جیغ نمیزنند*

* ناگهان در به شدت به هم کوبیده میشود و صدایی نیز میگوید: من همیشه کوتاه اومدم ولی دیده نشدم ..... کوتاه اومدن دیده نمیشه .....‌ بلکه کوتاه نیومدن دیده میشه.....*

* همه نیز شروع به عر زدن میکنند که این کیست؟ *

* سامی نیز با جیغ میگوید: تو کی هستی؟*

* صدا نیز پاسخ میدهد: روح وانت خدا بیامرز ! *

* سامی میگوید: ماشین که هنوز دم در پارکه*

* صدا نیز میگوید: پ.ن.پ ..... من ارواح این خونه ام ..... کی جرعت کرده آرامش منو بهم بریزه ؟ شماها بدون اجازه ی من اومدید اینجا ؟*

* همه نیز شلوار های خود را خیس میکنند و افی به انها شلوار های زاپاس میدهد*

* ناگهان صدا نیز میگوید: این بوی بد کیست ؟*

* همه نیز پاسخ میدهند: سوشی بوگندو*

* و بازم ناگهان دستی دور گردن سوشی پیچیده شده و او را با خود برده *

* ننه دینی غش میکند*

* صدا میگوید: از اینحا برید تا سرنوشت شماها هم مثل اون بوگندو نشده*

* ناگهان شینا نیز میگوید: بوگندوی پرو !*

* صدای مبهمی ( مبهم) از پشت می آید که میگوید: شما بیشتر پرویی !*

*صدا همانند شیطان ها خنده های شیطانی میکند*

* همه بازم شلوار های خود را خیس میکنند و دگر افی شلوار ندارد که به انها بدهد*

*ناگهان سیل عظیمی در خانه به راه می افتد و همه را در خود فرو میبرد*

* همه نیز یه صدا میگویند که غلط کرده اند که به این خانه امده اند*

* صدا نیز سیل را از خانه بیرون میکند و میگوید: گمشیننننن بیروننننن*

* همه نیز میگویند : اونوقت کجا بریم؟؟*

* صدا نیز خشمگین میشود و مار های بزرگ و وحشتناکی از لابه لای دیوار ها بیرون میاید*

* همه ی انها به دور گردن فرزند های ننه دینی می‌پیچند و قصد خفه کردن انها را دارند*

* سامی نیز فریاد میزند: باشه باشه میریم بیرون *

* وقتی که انها دارند از خانه بیرون می ایند ناگهان دری را میبینند که لای آن باز است*

* پری نیز سرک میشکد و  با چیزی که میبیند فریاد میکشد*

*همه نیز به سوی در اتاق میروند و با چیزی که میبینند جا می خوردند*

* تنها فقط در آن اتاق کسی نبود جز.....*

* ماهی بوگندو که داشت با ارواح ها صحبت می کرد و انها را وادار به ترساندن ما ها میکرد *

* ماهی نیز داشت مدیتیشین میکرد و هیچ حواسش نبود که دستش رو شده اس و بقیه نیز با چشمانی سرخ به او مینگرند*

* ننه دینی نیز فریاد میزند: مگه تو نمرده بودی ؟ *

* و تا می آید افتابه مسی اش را بر سر ماهی بکوباند .... *

* زمین دهان باز میکند و همه پا به دنیای دیگری می گذارند....*

*ادامه دارد....*

آفتابه مسی تمام