عا نیگا

چند روز پیش بابام 10 تا لواشک خرید

بعدش دیروز تیموم شدن

بعد امروز صب داداشم داش دنبالشون میگش گفتم تیموم شدن

گف برو بالا ببین رو میز مبینا*اجیم*هس اگ هس بیار*معمولا اجیم بعضی خوراکیاشو ذخیره میکنه*

منم صاف و ساده رفتم براش اوردم

بعد اجیم عز حموم در اومد فهمید کلی از دستم عصبانی گشت

بعد سر ناهار بابام دعوام کرد ک چرا براش بردی

الن اجیم بدجورییی از دستم عصبیع

اخلاقشم جوریه ک خعلییی حساس بید و سریععع عصبی میشح

منم از دست اینکح یکی از دستم عصبی باشح بدجوری ناراحتم میکنح

بنظرتون چ کانم تا ببخشتم؟

جان من همینطوری رد نشین ی ایده عی بدین