گایز...*فووری*
عا نیگا
چند روز پیش بابام 10 تا لواشک خرید
بعدش دیروز تیموم شدن
بعد امروز صب داداشم داش دنبالشون میگش گفتم تیموم شدن
گف برو بالا ببین رو میز مبینا*اجیم*هس اگ هس بیار*معمولا اجیم بعضی خوراکیاشو ذخیره میکنه*
منم صاف و ساده رفتم براش اوردم
بعد اجیم عز حموم در اومد فهمید کلی از دستم عصبانی گشت
بعد سر ناهار بابام دعوام کرد ک چرا براش بردی
الن اجیم بدجورییی از دستم عصبیع
اخلاقشم جوریه ک خعلییی حساس بید و سریععع عصبی میشح
منم از دست اینکح یکی از دستم عصبی باشح بدجوری ناراحتم میکنح
بنظرتون چ کانم تا ببخشتم؟
جان من همینطوری رد نشین ی ایده عی بدین