عروسی 25 :)
چیه؟انتظار داری چون طبق الگو نرفته قراره اتفاق خاصی بیوفته:/
چیه؟انتظار داری چون طبق الگو نرفته قراره اتفاق خاصی بیوفته:/
*چندین ماه قبل
*سامی استرس دارد و در ذهنش کلی حساب کتاب میکند(کلا سامی استرسی😐)
برای بار هشتم به....عاقا اسمشون چی بود؟😐پیشمرد؟😐همراه دوماد؟😐 چی بود خدایا....عاها عروس..عه نه نه کلا قاطی شد...عاها بابابزرگگششش!!!!ای بابا نه اینم نبود...*تفکر* پ چی بود خدایا....*تفکر و فشار به ذهن*عاهااااا
عاقا ایندفعه دیگه مطمعنا خودشه😐 دی جی!! ای بابا نه...اونکه اهنگ میذاشت....خخِداااا!!!مهیی کجاییی یه دستی برسون ببینم به این ساقدوشا چی میگفتن؟؟😐
عاها یادمم اومدددد....همون پیشمرد نی؟😐
مهی:همون ساقدووششهه خنگههه-_____-
ععههه راس میگی😶😁
بل بل داشتیم میگفتیم...عرض کنم خدمتتون برای بار هشتم زنگ زد به ساقدوشش تا مطمعن بشه که همه چی طبق برنامس....
ساقدوش سام گوشی را با عصبانیت بر میداره و بدون معطلی ای داد میزنه:عاقاا هممچچییی ددررسستهههه تماممم
و گوشی رو قطع میکنه
سام به صفحه گوشیش که شماره ماهی بر روی ان افتاده بود نگاه میکند و دوباره به وی زنگ میزند
ماهی گوشی را برمیدارد و دیگر هیچ نمیگوید
سام:الو!؟؟ماهان؟خواستم بپرسم مطمعنی همه چی ردیفه؟ببینم نکنه اشتباهی پیش بیاد😱یا کلا خراب بشههه😵😨
ماهی: ....
سام:اللوووو!؟؟؟داداچچچچ!!؟؟؟ خوببییی؟؟؟؟!!! واییی توو نببااشییی پسسس عررووسسیی چییی مییشهههه😵
ماهی: ....
سام:عاقا فهمیدم حالت ارواحی-_____-یه کلام بگو همچی درسته؟؟
ماهی:اره*قطع تلفن*
سامی:اَیی بابا! اینکه جواب درست ندادش-_-
*یک بار دیگر زنگ میزند*
ماهی:ااییی کااشششش منن کلااا مححووو ببششمممم ببررمممم عااققااا هممههه چییی دررستههه××___××همه چیی دررسستههه!!!!
سام:اوکی😐*تلفن را قطع میکند*
ماهی از پشت تلفن:@_0 شینا کجایی دیوارتو بهم بدی؟؟*شینا سریع عکس های ماهی را از روی دیوار مخفی اش جمع میکند و دیوار را به ماهی نشون میدهد*....
*
در سالن زیبایی خانمان:
*ارایشگر کارش را تمام کرده و افی خودش را در ایینه میبیند
افی:اوممم....خوبه یعنی؟ کمی بد نشدم؟باید خوب جلوه کنم!! امشبب قرارهه بهترریینن شببب زندگییمم باشهه╥﹏╥....یکم سایش زیاد تیره نی؟ یا...اوممم...نهههه!!!!!یکم خطط چچششمممم ککجججج ششدههه!!!!!!
اینو کی جوابب پسس مییدهه00__×× بایدد زودی درست بشه دیرممونن میشههه😱
آرایشگر در حالی که با خستگی به مل مل نگاه میکند برای بار چهارم شروع به درست کردن میکند
=
بهی:آخه خدایی چقدر عروس دوماد باید عاشق هم باشن که از همه چی مطمعن باشن*-*
مهی:
=
سام در سلمونی:
سام:عاقا نگا کن باید به قدری جذابم کنی که کل خانمای مجلس برام غش کنن میخوام خانمم تاج سرمو خوشحال کنم ♥_♥*در فکر افی محو میشود*
سلمونی در ذهن خود:این بار پنجمه داره اینو میگهههه×___= و شروع به کار میکند
****بعد از کلی ساعت.-.****
*همه در سالن عروسی منتظرند تا عروس دوماد تشریف فرما بشوند*
یک ساعت و نیم است که دیر کرده اند*
ناگهان ننه محی فریاد میزند:اوومددنننن!!!!!ااووممددنننن!!!!!***--***
همه با شادمانی به درب باغ مینگرند اما کسی را نمیبینند:/
از ننه محی علت سخنش را جویا میشوند که می فرمایند:عا...عروس دوماد؟:/ هر وخ اومدن به منم خبر بدین...من دارم کنسرت زنده بلک پینکو میبینمممم****∆****
ناگهان صدای جیغی بلند میشود
همه به منبع صدا میخواهند نگاه کنند که یکی همچو جت میپرد کنار ننه محی و میگوید:
وواااققععننیییی**∆** اااااخخخخ ججوونننممیییی**∆**
کل مهمانان با قیافه ای پوکر به عاری نگاه میکنند و با بی میلی سر جاهایشان مینشینند
بعد از دقایقی فردی داد میزند:
-گُل مجلسس وارردد مییششودددد!!!!
کرسی عصبانی داد میزند: ایییی دررددد!!! ببهترهه بگییی خلل مجلـــ-
ناگاه چشمش به مهی میوفتد که این حرف را زده است و سریع حرفش را پس میگیرد
_نه نه تو گلی،سنبلی،یاسی
پری با حرص میگوید:پس من چیم ننه کرسی؟
کرسی:تو که عشق منیی
مهی:من عشقت نیستم
کرسی:توهم عشقمی
پری:عههه!!نشدد کهه یه عشقق باید داشته باشیی!!
کرسی:خودم عاشق خودم@_=
کل جمع:@@___@@😂😐
پری:نه نه همون قبلی بهتر بود من و مهی عشقت😁
کرسی:@__= اصلا من عاشق همه
مهی:حتیی ماهییی*∆*
عاری و بهی باهم داد میزنند:ممااههثثررررررر**∆**
کرسی نگاهی خشمگین به آنها میکنند مه باعث میشود ساکت شوند و بشینند سر جایشان😶
*10 دقیقه بعد...
*عاری و ننه محی در حال دیدن کنسرت بلک پینک...
*پری،مهی،پارمیس،زیزی و.... در حال دیدن انیمه
*مهمانان گرام در حال پروانه پر دادن و رقص
*15 دقیقه بعد...
*عاری و ننه محی در حال دیدن تکرار کنسرت
*پری مهی زیزی و پارمیس و... در حال دیدن قسمت بعدی انیمه
*بعضی از مهمانان در حال حرفیدن،بعضی خواب و بعضی در فکر رفتن
*30 دقیقه بعد!!
*محی و عاری همچنان در حال دیدن کنسرت😐
*زیزی مهی و... در حال دیدن یک انیمه دیگر😐
*مهمانان در خواب پنج پادشاه و ملکش که نیومدن و بعضی در فکر خودکشی😐
*34 دقیقه بعد...
*سامی بدجور استرس دارد
در راهرو قدم میزند و مدام پایش را بر زمین میکوباند...
مل مل در اتاق سر میبرد...
سر و صداها بدجور باعث ازار خاطر سام میشوند
ننه محی گریان بر صندلی نشسته است و عاری سعی بر ارام کردن وی دارد
مهی و دینی بندری میرقصند درحالی که شینا عصبی و بغض دار به انها نگاه میکند
پری در بغل کرسی وارد میشود...
کرسی که میبیند تنها فکر را ندارد و مهی و ننه دینی دارند میرقصند،اوهم شروع به رقصیدن ترکی میکند که از گلی یاد گرفته است
گلی که اینگونه میبیند افسوس خورده و میگوید که چرا ترکی به کرسی یاد داده ام که در زمانی که ناراحتیم...وی دارد میرقصد...
پارمیس هم عزادار گوشه ای نشسته است و چیزی نمیگوید و فردی نامعلوم را مورد فحش های زیبایی قرار میدهد
آیدا پس از سالها وارد میشود،وقتی بقیه او را میبینند عصبانی شتابان به سمت او رفته و میگویند کجا بوده تاحالا(تو کجا بودی تاحالااا تو کدوم...*از طرف فردی نا معلوم به پس کله وی زده و وی بیهوش میشود) در آنگاه صدای جیغ زیزی و پارمیس در میاید همه توجه ها به پارمیدا جلب میشود که با دسته گلی امده ننه محی بخاطر این بی احترامی ها با قابلمه مسی خود بر نشیمنگاه انان زده ک باعث شده جیغی بلندتر بکشند و ننه دینی که این صداها باعث بهم خوردن ریتم رقصشان بوده با افتابه مسی خود بر سر انها زده و انها غش میکنند،زنی که لباس کارش را پوشیده امده است میاید تا تذکر دهد و با دیدن آن چند نفر که غش کرده اند جیغی زده و انها را به اورژانس میبرد
رکسانا که بخاطر گریه هایش زیر چشمانش چال افتاده است در بغل شینا فرو رفته و خود را خالی میکند،وقتی از بغل شینا در میآید بخاطر حواس پرتی اش،شال شینا را با دستمال اشتباه گرفته و فینی جانانه میکند که سامی میلرزد
پری عقلی با دو دسته گل وارد شده و در فکر این فرو میرود که تسلیت بگوید یا تبریک!!!
پری در بغل همزادش پریده و ان را با گریه غرق در بوس میکند و ناگاه دوتایی بر روی زمین نشسته و زار میزنند
سامی بدجور اعصابش بهم ریخته است و در حد چی که اصلا کم به قدری که باباشو کشته باشن(خدا نکنه._.)عصبی است و میخواهد باعث بانی این هارا خفع کند
ناگاه کرسی دست از ترکی رفتن بر میدارد و داد میزند مهیی کووو!!؟؟؟
مارال از بخش اورژانس میاید و میگوید که رفته به سمت در خروجی
کرسی عصبی میشود و به سمت در میرود که مهی قبل از آن در را به شدت باز کرده و کرسی یک متر عقب میپرد
کرسی حال او را جویا شده و میگوید برای چه رفته است بیرون که مهی بهی را محکم هل میدهد داخل و میگوید:رفته بودم اینو بیارم گیشخند
سامی تا چشش به بهی میخورد،به سمت او هجوم برده و قصد خفه کردن آن را دارد
در حالی که بهی دارد خفه میشود و بقیه سعی بر جدا کردن انها دارند مهی داد میزنه وللشش کننن!!!نففسسس ککششش!!!
سامی داد میزند:همزاادمهه به خودمم مرربوططهه مییخواامم خففششش ککنمممم(اوه اوه من باید بدجور...😶)خرربببززششوو خورردههه پاییی لررززشششممم ببااییدد وااییسسهههه
مهی داد میزند:مننمم خخرربززههه خخورردمممم تازههه دووتااا خورردممم!!!
بهی از فرصت استفاده کرده و به زور میگوید:راست میگ...گه....ت..تازه.....یه تیکه... ا...از... س..سهم...منم...خ...خورد...ده!
سامی عصبانی تر درحال خفه کردن بهی است که برقا میرود و نوری ظاهر میشود...*
اما اینها از کجا شروع میشود؟
چه اتفاقی افتاده است؟
چرا سام اینقدر خشمگین بوده است؟
شما را به دیدن پیام بازرگانی ای دعوت میکنم و بعد به سراغ داستان میرویم
شما میتوانید در این فرصت به سامانه بخش نظرات،نظر خود را درمورد این اتفاق ها با ما در میان بگذارید!!
شما را 5 دقیقه دگر خواهیم دید😇
ممللییی گفته بود امروز میادد وببب!!!!!
و به زور کلا اومد😁😁
وو ایینکحححح قراره امروز پپسستت عررووصسییی سساامم و مل مل رو بزارم*-*
و اینکح...بگم فقط من همنظری نکردمااا!!!😐💔
مهیم بود!•-•
خخععبببب آماده باشییددد!!! و برای هر هرقسمتش بی زحمت نظر بدید=_=
خخببب ببدوویییدددد کهه ااففیییی ااومددددد****-------****
تولدت مبارک افی *^*
اینم کادو هات*^*
( گرچه میدونم نمیبینیشون XD)
یه کارت تبریک که تمام حرفامرو اون بالا نوشتم👆🏻😊😉
Happy😍Happy😍😘
پ.ن: راستی پری میگما قالب رو فقط واسه تولد افی عوض کردما.___. فردا قالبت رو میزارم رو وب.___.
پسچرا هیچ کس یادش نی!؟=[
از اونجایی ک بلاگیکس رای اورد ولی بازم ی سریا مشکل دارن
خب من ط این پست میخام ی نظرسنجی دگ و امکانات هر کدومو میگم:
بلاگفا:
چندان چیزی نعره فقد مث میهنه البت با هنگ کمتر و بسی ساده(پروفم نداره)
بلاگیکس:
امکانات زیادی داره ولی ظاهرا با قالب مشکل دارین
میهن:
ظاهرا مشکل خاصی نعره و قالبم میشه گذاش لگدم نمیزنه (جای پست گذاشتنشم بزرگه)
حالا انتخاب کنین
هی میگین گل گلی اومد ولی نیس کههههه
من بچمو میخاااااامممم
از شوهر کچل اسکلم براتون پیام اورده ام
سلام سلام بر اهالی بی شوهر وب
خب خب چندتا مطلب خدمتتون عرض کنم گوش بدید😂😂😂
1پری یه بار دیکه بگی بی پدر مادر انچنان با کمربندم میوفتم به جونت که تا سه روز اه و ناله کنی*اکسی از شینی *😑😂والا مگه من مردم ایششششش دختره ی سه نقطه😑😑😑😂😂
2خب خب چالش سامی اممممم.....مثلا من میگم اِفی(دیگه همین دیگه چیه😂😂)
3چی چی بلاگفا؟ قضیه چیه هان؟ اقا یکی کامل توضیح بده 0___0
4قالب وب مگه چطوری شده؟بیخی به کرسی میگم عکس از وب بده ببینم پری خانم چه کرده همه رو دیوونه کرده😂😂عحب دختر هرمندی دارم😎😎😎
5دینی جون افی وب براش باز نمیشه و از شانس بسیار زیبای من کرسی ان شده خبر اورده😂😂😂
6چالش شینی:ناموسا هیچی نفهمیدم😂😂
7عاری چیشده؟مگه ما چیکار کردیم که ناراحتی؟عاری اینجوری نکن که من ناراحت میشم🙂عاری ای که من میشناسم اینجوری نیست🙂عاری لطفا بگو چیکار کردیم که ناراحتی؟(گرچه میدونم 97 درصد کرم هست😑)
8ععععررررر سگولللللل جونممممم اومدههههه خاهر زادم اومدهههههههه😻😻😻😻😻
دیگه همین بابای😂😂راستی سامی تا نزدم از وسط نصمت نکردم اون افتابه مسیو بده🗡️🗡️
خب تومام*0*
چشمم روشششششششنننن
بدددون من خوش میگذرونییید؟!
باشششه دارم براتون
درضمن گمشید گفتینوم رمز و کاربری جدید بدید تو وب میراکلسی بلاگفا نویسندتون کنم-_-
پشتیبانی هم بیخی شیم-_×
من عمرا بلاگیکس وب بزنم
بلاگفا بوتره*-*
حق اعتراض نعاریم-_-
پری دخملم یه قالب بوساز-_*
رنگش قرمز روشن باوشه*-*
خف خدافس*-*
___________________
بعضی وقتا فکر میکنم...
میبینم اگه بجای شما با سیب زمینی دوست شده بودم وضعم بهتر بود...:)
ماهور منظورم همون ماهیه._.
از این به بعد بهت میگم ماهور😂
اهم راستی._. ببین تا ساعت 2 میتونی بیای گفتینوم؟._.
مثلا یه ربع به دو؟
چون مامانم کلاسه._. 1 ساعت و نیم ازادمممم._.
دیگ ببین کی میای._.
خدایا به خودت پناه میارم
این موزیک لامصب بیادددددد
😐😐😐😐😐😐
ای خدا
باز نیومد💔
:/
.
.
.
.
.
( کپی از استیکر ها ممنوع XD)
تخدیم ب ننه خلم*-*
با اینکح اصن عاهنگ فارسی نمیگوشم و ندوس ولی واقا عز استایل این اجراشون خوشم موعاد•-•
خفنح*-*
عاقا ننه دیروز میخاستم بزارم ولی سرم ب طرز باور نکردنی بدددجوری شلوخ بود•-•پوزش
پ.ن:بابت کیفیتم پوزش•-•از این بهتر دسگیرم نشد=-=
پ.ن2:امروز *نمد چند بهمنه._.*داشتم پستارو میدیدم دیدم این ویدیوش خراب شدح یکی با کیفیت پیداییدم گذاشتم•-•
اهم._.
اولا ماهی سرخ شده گزینه مورد نظرمو انتخاب کردم😐 بیزحمت ببین😐بیا بهم درصد تخریب و هر چقد که انتخاب کردم بهم بیاموز😐
دوما._. عاقا ناموساااااااا بیاید بریم بلاگفااااااا
شنیدم اونجا میشه فیلم گذاشت از گالری*-*
سوما ._. عاااا هیچی._.
چهارما._. افی از این مهی بی شوهر یکم خبر بیار-_-
پنجما._. هیچی._.
مثل بید دارم میلرزم
تا دقایقی دیگر نیز امتحان املا دارم
:-: