شهر اسکول بازی

خوش اومدی نکبت😐☺ آدم باش دیگه نرو😐☺ ش: اهم یکم مودب تر د:شیپ میگه نکنید اونموقع🙂 م:اوخی شینی غیرتیم..... این غیرتو رو برادرت نداری که رو ماهی داری........ ش: خب ماهی هم داداشم حساب میشه 😐 مهی مگه ندیدی من چقدر نگرانت بیدم که کرسی موهاتو سفید کرده😐☺️ خب اینم میشه غیرت دیه😐☺️

سیلامممم داداشییییییی

بلاخرههه آمدی😐😂 خوش آمدی •-•🎉 ولی دیه محو نشو •-× م:اوخی خواهر عزیزم چه نگران ماهیه.....نگران نباش ماهی دیگه غلط بکنه بره غصه بخوری......*سوت زدن* شین: اهم 😑 مهی جانم شیر موز با شکلات و یخ میل داری؟🍫🧊🥛🍌 م:صدرصد خواهری(￣∇￣) شین: آیا از جان خود سیر شده اید داداشی؟☺️🔪 م:نیحی ناح (￣∇￣)

بح بححح گرند ددی گراممممXDهچی دگ کللل خبرارو مهی داد دگ•^•همین دگ اوکایری*-*

ذمستسپنعیپعنی چه عجبببببببببببببببببب 🥲🌷

خوش برگشتی ای پدربزرگ محویده(￣∇￣) هچی نشد، یه چت روم زدیم، بعد از هزاران سال یه شب دور هم جمع شدیم، و ننه دینی و رهام(شینی(￣∇￣) ) قراره بزودی ازدواج کنن(◍•ᴗ•◍) ب:خوش,بل بل... شینا از دستت پرید•^•دینی برای بار چندمش قراره شوهر کنه•^•مدرسه هاعم تموم شد و کسی نیومده انچنان مثل قبلنا ک خبری باشد•^•و خواهرتم کلی سراغتو گرفت•^• حتی دینی هم یه دوره سراغتو گرف•^•دیگه....داداشتم ازت یاد گرفته محوه بیشتر•^•همینا رو یادمه دیگر•^^^•....